پیاه رو

من و دست نوشته هایم...
پیاه رو

گاهی شعر، گاهی داستان، گاهی طنز، گاهی جمله کوتاه، برایم فرقی نمی کند مهم این است که بتوانم درد دلها و دغدغه هایم را با قلم خودم منتقل کنم. گاهی کم، گاهی زیاد، گاهی تلخ و گاهی شیرین...

آخرین مطالب
دلم برای هم شهری های زحمتکشم می سوزد. باغداران سخت کوشی که این روزها در لب جاده های شهر, به حاصل دسترنج یک ساله خودشان چوب حراج می زنند. این اتفاق را اعتراض مذبوحانه ای میبینم به نبود بازار مطمئن و کارخانه های فرآوری و بسته بندی در شهر که برادرانمان را با چهره های آفتاب سوخته و دستهای پینه بسته, پس از رنج فراوان تولید پسته, مجبور به خام فروشی می کند. چه خوب می شود در این هفته دولت, تدبیری هم برای عرضه آبرومندانه این سرمایه گرانبها و خوش نام شهرمان اندیشیده شود.
به باغداران و پسته کاران عزیز دامغان, دستمریزاد و خدا قوت عرض می کنم.
+ شهریور فصل پسته دامغان
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۳۳
محمد علی ملکیان

گفتگوی میوه های شب یلدا در میوه فروشی

نیسانی که بار هندوانه دارد از راه می رسد و کارگر مشغول پیاده کردن آنها می شود. همه هستند. موز، پرتقال، لبو، نارگیل و تحفه های دیگر که آنها را از نطنز آورده بودند. بادمجان و سیب زمینی و پیاز هم از کارتن­های موز انتهای فروشگاه سرک می کشند. یک سبد گوجه درجه یک مارک دار، روی میز فروشنده است. درست شبیه گربه ملوسی که رییس باندهای خرابکار و سرمایه دار همیشه کنار دستشان نگه میدارند. همهمه شده است!

-پیاز: چقدر اینجا شلوغ بشه امشب. بعیده کسی سراغ ما بیاد!

-بادمجان: امشب تموم میشه ولی باید بعدا حساب این هندوانه ها رو برسیم. گنده بکا!

-هندوانه ها: سلام بچه ها ما دوباره اومدیم. ولی ایندفعه بعید می بینم کسی به گرد ما برسه. هه هه هه... هر کی نباشه ما امشب هستیم.

-پرتقال: حرف نباشه! نوبتی هم که باشه نوبته داداشته. فصل، فصل ماست!

-انگور: از قدیم گفتند در میان میوه های خوش مزه     شاه انگور است و سلطان خربزه!

-خربزه: کی منو صدا زد؟

-خیار: ببین انگور این شبا کسی به فکر مزه و اینجور چیزا نیست. قشنگ باش شلغم باش! می برنت. تازه تو هم با این چقر کاری هایی که می کنی بعید می بینم کسی سراغت بیاد. بشین شاید ببرن سرکت بریزن تا از سرگردونی در بیای.

-انگور: تو یکی ساکت باش. دراز بی خاصیت!

-نارگیل: لیدیز اند جنتلمنز! به نظر من، میوه باید خارجی باشه. ما که بازارمون داغه میدونید که تحریم و تفاهم و...

-لبو: حق تو این بود که خارج می موندی. همون میمونا میزدن تو سرت، می خوردنت تا پات این ورا باز نشه. بعضیا اینجا فکر میکنن خارجیا تخم مرغ دو زرده اند. مردم اگه حوصله داشتند پشمای تو رو بِکنند می رفتند اون کیوی بد بختو می خریدند که درد سرش هم کمتره (تأیید حضار) والا بخدا...

-موز: البته لبو جان من زیاد با نارگیل موافق نیستم. ولی شما زیاد سخت نگیر. به نظر من میوه باید جاش بالای ظرف میوه باشه حالا ایرانی و خارجیش زیاد فرق نداره. در هر صورت بهتر از اینه که تو خیابون باشه. می گیری چی میگم دیگه!

-لبو: اره ولی میوه باید انقدر محبوب باشه که مردم صبرشون نباشه برسن خونه. توی همون خیابون برن سراغش. میوه باید مردمی باشه، تو دل برو باشه.

-انار: لبو! تو چرا خودتو قاطی میوه ها می کنی؟ اصلا معلوم هست چی هستی؟! بابام می گفت قبلا انار میوه زیر خاکی بوده می فهمی؟ زیر خاکی!

-مأمور تعذیرات پس از بررسی قیمت ها: این واحد صنفی به علت گران فروشی، تا اطلاع ثانوی پلمپ میشه. لطفا سریع اینجا رو ترک کنید.

یلداتون مبارک

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۱۹:۰۱
محمد علی ملکیان

دیروز دیدم یک گربه داره نفس می کشه و بخار ازش بلند میشه با خودم گفتم این حیوان بخار داره که وبلاگ من نداره! هی صبر کردم تا یک مطلب ادبی بزارم اما بی خیال شدم. بزار یک کم حرف بزنم، دارم می ترکم!

یک چیزی توی گلوم گیر کرده. عده ای که رگ حقوق بشرشون بیرون زده و دلشون برای مردم فرانسه سوخته خواستم بهشون بگم که قبل از شما رهبرمان در یکی از استثنایی ترین موضع گیری هاشون گفتند "با هرگونه انفجار حتی در بوستون آمریکا مخالفیم". اما در مورد فرانسه اونها چوب بی فکری خودشون رو خوردند (هر چند ما از این اتفاق خوشحال نیستیم) و ما از کشتار مردم بی دفاع سوریه و عراق و ... بیشتر ناراحتیم.

قبلا که اتفاقات وحشتناکی توی سوریه می افتاد با خودم می گفتم اگر مثلا 300 تا امریکایی رو توی کشور خودشون سر ببرند امریکا چه موضعی می گیره؟! امید وارم حامیان تروریست تا غرامتشون سنگین تر نشده متوجه اشتباهاتشون شده باشند و جبران کنند.

آخیشششش راحت شدم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۴ ، ۰۹:۵۴
محمد علی ملکیان

از وقتی به آسمان پر کشیدید

ما هی آسمان خراش ساختیم تا به شما برسیم

ولی نرسیدیم

راستی مگر آسمان کدام طرف است؟؟!

+ دستان بسته این شهدا گره های زیادی را باز کرده است. شاید گره این وبلاگ هم بدست آنها باز شده باشد!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۲
محمد علی ملکیان

تشکیل خانواده یک سنت و فرهنگ مثبتی است که باید از همان کودکی برای آن برنامه ریزی کرد. شاید اگر چنین آمادگی ای در فرزندان ما نهادینه شود در بزرگسالی کمتر شاهد مشکلات خانوادگی باشیم. به نظرم یکی از آسیب ها از همان کودکی شروع میشود مثلا همین خاله بازی! من هنوز نفهمیدم خاله در این بازی چه نقشی داشت؟!

من که پدر خانه بودم و دختر همسایه مادر! بازی که شروع می شد او کیف زندگی اش را باز می کرد و در چشم به هم زدنی بی منت، دکوراسیون ساده ای می چید. من هم فقط از سر کار می آمدم و چای می خوردم. خیلی خوب و خوش زندگی مان را بازی می کردیم! گاهی هم اگر کسی مزاحم بازی مان می شد، او را به فرزندی انتخاب می کردیم. او از اول تا آخر یا باید خواب می بود یا توی کوچه مشغول بازی. کاری با کار ما نداشت مثل الان نبود که!

حالا به نظر شما چرا به این تمرین زندگی، خاله بازی می گفتند؟ ما که با خاله مان بازی نمی کردیم! یعنی این فرزند خوانده، جاسوس خاله بود؟ یا اینکه باید می پذیرفتیم همیشه در زندگی ها یک شخص مرموزی باید ما را کنترل کند؟! اصلا چرا عمه بازی نمی گفتند؟ ما که سر در نیاوردیم. الان به نظر شما، ما خاله را به خانه مان راه بدهیم؟!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۲۹
محمد علی ملکیان

سلامی دوباره

بعد از مذاکرات، ایران که خیلی متعهد و پایبند هست داره هرجا اسمی از انرژی هسته ای هست پاک سازی می کنه اصلا انگار قبلا جنایتی مرتکب شدیم و الان پشیمانیم و باید آثار اون گناه و خطا رو از سطح جامعه برداریم. از تغییر تصویر اسکناس تا عوض کردن نام بعضی نهادهای دولتی و کوچه خیابان. راستش نگرانم نکنه همین روزا عنوان "شهید" رو از سنگ مزار شهدای هسته ای ما هم پاک کنند. شهدا باز هم ممکنه ما شرمنده شما بشیما!!!

الکی مثلا ما خیلی متعهدیم!

دیدن این کار حامد زمانی آدم رو یاد اون قدیما میندازه، یادش بخیر

ایران من!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۳۱
محمد علی ملکیان

دلم برایت می سوزد، سایه!

                                    عمری است

                                                    دنبال منِ سرگردان

                                                                            به چه امید راه افتاده ای...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۳۳
محمد علی ملکیان

مسأله شرعی:

یکی از مطهِّرات، انقلاب است!!!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۵۸
محمد علی ملکیان

گفتگوی کارمند با رییس اداره در پایان ساعت کاری:

کارمند: خسته نباشی جناب رییس، ممنون، الهی نور به قبرت بباره!

رییس: چی شده باز؟

کارمند: مدتیه احساس می کنم معنویتم زده بالا، هیچ وقت توی عمرم اینقدر تعقیبات نخوانده بودم. نمیشه تایم نماز اداره بیشتر بشه؟؟

رییس: چرا بالا نزنه؟ خبرا می رسه که از همه زودتر میری نمازخانه و از همه دیرتر بیرون میای! نظرت چیه بشینیم برای ارباب رجوع نماز قضا بخونیم؟!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۴۹
محمد علی ملکیان

آن روز سازمان ملل فقط ابراز تأسف کرد

حقوق بشر دم بر نیاورد

یونیسف لال شد

فقط یک نفر بود که ایستاد و حق تو را از همه دنیا گرفت

و زینب دوباره خوش درخشید...

اربعین تسلیت

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۱:۳۰
محمد علی ملکیان