من سیگار نمی کشم
شیشه و کراک و تریاک هم نمی کشم
من
فقط
انتظار می کشم!
من سیگار نمی کشم
شیشه و کراک و تریاک هم نمی کشم
من
فقط
انتظار می کشم!
شب میلاد رسول گرامی و حضرت صادق علیهما السلام، مسجد پر از جمعیت بود. نماز مغرب که تمام شد مردی نسبتا جوان، از بین جمعیت بلند شد و با ناراحتی و التماس، شروع به صحبت کرد.
- برادران! نمی خواهم زیاد وقتتان را بگیرم...
کمی همهمه شد. مرد صدایش را بالاتر برد و ادامه داد.
- راستش یک هفته پیش، بچه من که از مدرسه برمی گشت، ماشین به او زد و فرار کرد. الان اصلا وضعیت خوبی ندارد. با اینکه هر چی داشتیم خرجش کردیم، ولی فایده ای نداشته. به من کمک کنید. به کمک شما نیاز دارم. خدا از برادری کمتان نکند جای دوری نمی رود. اگر شب میلاد نبود شاید به کسی رو نمیزدم. جمعیت تان هم که زیاد است. اگر همتی کنید حتما مشکل من حل می شود. انشا الله در چنین شب هایی، همه شاد باشند و مریض نداشته باشند. خدا برایتان جبران کند. من جایی را غیر از همین مساجد نمی شناسم که بتواند به من کمک کند. دکتر گفته اگر می خواهی بچه ات زنده بماند، فقط باید برایش دعا کنی کاری از ما ساخته نیست اگر میشود بعد از نماز برای برگشتن علیرضای من دعا کنید دعا کنید.
مرد بغض کرد و نشست.
اصلا دلم نمی خواهد بگویم که: بخاطر حفظ جان شیعیان سوریه و پاکستان و... حفظ وحدت کنیم تا عده ای بیایند توجیه کنند و بگویند که در جلسه خصوصی ما که خبری نیست و اتفاقی نمی افتد! و بعد همه با همین فکر کار خودشان را بکنند و شیعیان کشته شوند و بشود مصداق " گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدند گردن مسگری!" از بس اینها را گفته ایم خسته شدیم. مگر برای عمل به تمام احکام مان دنبال دلیل قانع کننده میگردیم که مو لای درزش نرود؟! همین که حاکم شرعی و ولی امر مسلمین حکم کرده کافی نیست؟ جسارتا ولایت پذیری به چه معناست؟؟؟
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را خوبی چه بدی داشت که یکبار نکردی؟
پیشاپیش هفته وحدت مبارک